پرونده ی( خانه اجنه)

ساخت وبلاگ

بنام خدا

پرونده ی(خانه اجنه)

گاهی لازم است تجربیات خود را همراه با خاطرات بنویسیم شاید برای عزیزی مفید باشد و گره از کار مسلمانی بگشاید

✅ ١-خانمی با با در دست داشتن گواهی حصر وراثت شوهرش و ۹ فقره قولنامه و سند رسمی مالکیت مالک اولیه مراجعه کرد که برای انتقال سند به نام وی اقدام کنیم .
دیدم قولنامه‌ای از صاحب سند در دست نیست.
بنابراین برای نوشتن قولنامه‌ای باید فکری می‌کردیم یعنی جعل.
ما درصدد تکمیل واقعیت بودیم نه در صدد تحریف واقعیت. بنابراین نمی‌شد به آن جعل گفت.

✅٢- دادخواست آماده شد همراه با ضمائم که از جمله آنها نوشته عادی بود که شوهر خانم در زمان حیات خودش اقرارنامه‌ای نوشته بود که از بابت مهریه, منزل مسکونی را به همسرش واگذار کرده است و برای اینکه در امر ابلاغ مشکلی پیش نیاید همه خواندگان را مجهول مکان اعلام کردیم.

✅٣- در مراجعه به اداره دارایی برای گرفتن فرم جهت اخذ گواهی حصر وراثت به ۲ فقره گواهی حصر وراثت مالک اولیه و مادرش دست یافتیم.
کارمندان دارایی پیرانشهر برای هر مراجعه کنند ای ابتدا بررسی می‌کردند که برای متوفی قبلا پرونده مالیات بر ارث تشکیل شده است یا نه.
صاحب سند یعنی (عبدالحسین) و مادرش (خانم ننه)خودش فوت شده بود و هریک دارای ۲ ورثه به نام اصغر و صونا داشتند.
ولی آدرس و مشخصات دیگری از هیچ کدام در دست نبود.

✅٤- زمان تقدیم دادخواست در پیرانشهر از دفتر خدمات قضایی خبری نبود و دادخواست به روال قدیم تقدیم شد.
در جلسه دادگاه با قاضی صحبت کردیم که خواهان و دو دختر یتیمش مستحق هستند و خواهش کردیم به کارشناسی ارجاع نشود چون ضرورتی نداشته و آنها نیز پول کارشناسی نداشتند.
دادنامه صادرات شد ولی مساحت این منزل پر ماجرا را که ١٠٣/٥ مترمربع بود قاضی به اشتباه نوشته بود ١٣٠/٥مترمربع.

✅٥- درست سه ماه طول کشید تا قاضی که در مسند عدالت نشسته بود دادنامه را اصلاح کند.
هر روز به سراغ پرونده می‌رفتم ولی آقا امروز فردا می‌کرد .
برای قاضی بی‌خیال فرقی نداشت که کار ما را زود انجام دهد یا دیر , ولی برای بیوه زنی که با دو دختر یتیم در تبریز در به در به دنبال منزل استیجاری بودند و خریداران گفته بودند که بدون سند از وی منزلی نمی‌خرند خیلی حیاتی بود.
قاضی اگر این بینش و بصیرت را داشت که (زود انجام دادن)( کار خوب) ثواب بزرگی دارد و موجب اجابت فوری دعا می‌شود(انبیاء/٩٠) در اصلاح دادنامه ثانیه‌ای درنگ نمی‌کرد.
کار چقدر بود؟ سه چهار سطر.
چقدر زمان می‌برد؟ حداکثر ۱۰ دقیقه.
با قاضی هم نمی‌شد هر روز عربده کشی و دعوا کرد. هر چقدر هم شکایت کنی کسی گوش نمی‌دهد.(این راهها رو رفته م)

✅٦- بعد از قطعیت دادنامه غیابی و ابلاغ از طریق نشر آگهی کار به اجرای احکام مدنی رسید که برخی فکر می‌کنند خیلی آسان است و همه کارها انجام شده و اجرا کاری ندارد در حالی که اجرا سختی‌ها و ظرافت‌های خود را دارد.

✅٦- بعد از قطعیت دادنامه غیابی, ابلاغ از طریق نشر آگهی کار به اجرای احکام مدنی رسید که برخی فکر می‌کنند خیلی آسان است

و همه کارها انجام شده و اجرا کاری ندارد در حالیکه اجرا سختی‌ها و ظرافت‌های خود را دارد.
✅٧-بهشتی
استاد ما مرحوم بهشتی که در زمان تحصیل ما (٧١ تا٧٥)قاضی دادگاه شیراز و سپس وکیل بود پس از تدریس آیین دادرسی مدنی خیلی اصرار داشت که اجرای احکام را نیز تدریس کند ولی ما که در زمان جاهلیت به سر می‌بردیم قبول نکردیم.
بهشتی گفت که دانشجویان دانشگاه آزاد اصرار می‌کنند که اجرا احکام نیز تدریس شود ولی شما اصرار دارید تدریس نشود.(عقل نداشتیم)
خدا رحمت کند مرحوم بهشتی را که بعدا در آمریکا مرحوم شد.همان مرحوم بود که شکایت به دادسرای انتظامی قضات را به ما یاد داد

گفت استاد مبر درس از یاد
یاد باد آنچه به من گفت استاد

یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورَد از دولت یاد

هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من نادان زاد

پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد

پس مرا منت از استاد بُوَد
که به تعلیم من اُستاد اِستاد

هر چه می دانست آموخت مرا
غیر یک اصل که ناگفته نهاد

قدر استاد نکو دانستن
حیف! اُستاد به من یاد نداد

گر بمردست، روانش پر نور!
ور بُوَد زنده خدا یارش باد!
(ایرج میرزا)
آخر بیت تو اینگونه نوشت
به یقین رفته بهشتی به بهشت

در مراحل مختلف اجرا که با سختی‌های خاصی مواجه می‌شدم یاد آن مرحوم می‌افتادم و رحمتی برای وی می‌خواندم و به حماقت خودم در زمان دانشجویی می‌خندیدم


✅٨-سردفتر
از اجرای احکام نامه‌ای گرفتم به یکی از دفاتر اسناد رسمی پیرانشهر
پسر سردفتر در کاغذ پاره‌ای نوشت که باید ورثه صاحب سند مشخص شوند اگر زنده هستند مشخصات ارائه شود و اگر مرده اند گواهی حصر وراثت نامحدود و برابر با اصل و گواهی مالیات بر ارث.
گفتم: حکم دادگاه است. چگونه باید بدون اجرا باقی بماند؟ ولی چاره‌ای نبود باید از دستور سردفتر اطاعت می‌کردیم و الا سند تنظیم نمی‌شد.
به پسر سر دفتر گفتم که در (صاحب سند)زمان حیات خودش فروخته است با این فرض این منزل مسکونی از میراث خارج شده و متعلق به موکل است ولی پسر سردفتر گوش نداد.
گپ زدن با پدر وی نیز تاثیر نداشت زیرا شاعر گفته:
پسر کو ندارد نشان از پدر
تو بیگانه خوانش مخوانش پسر

✅ ٩-سردرگمی و آوارگی خیلی بد است.
با بهروز بندری همکلاسی سابق تماس گرفتم که سر دفتر ۶۶ بوشهر است .
رفیق دانشگاهی ما گفت که ما چنین حکمی را اجرا می‌کنیم و اگر تقصیری باشد می‌اندازیم به گردن دادگاه . دفاتر منطقه شما می‌ترسند و شجاعت به خرج نمی‌دهند


✅١٠- مدت‌ها از این و آن مشورت گرفتیم چاره ای یافت نشد.
آخرش در نقده با یکی از سران دفاتر صحبت کردم گفت بیاور دفتر ما .ما اجرا می‌کنیم.
من خوش خیال هم نیابت گرفتم از پیرانشهر به نقده .
وارد اتاق آقای سردفتر که شدم دیدم به به پاها رو انداخته روی میز.
- سلام
- سلام
' بفرما
من هم فرماییدم.
چای کهنه‌ای از فلاکس به استکان ریخت. با اکراه خوردم. نامه را پاراف کرد و ارجاع داد به دفتریار

چرا از پیرانشهر آورده‌اید به نقده؟
دفتریار پرسید.
من هم بودم همینو می پرسیدم.
بعضا خیال می‌کنند اگر سندی را سردفتری تنظیم نکند به سراغ دفتر دیگری بروند, کار درست می‌شود.
در روستایی که تبدیل به شهر شده بود به تازگی دفترخانه‌ای دایر شده بود .
شنیدم بعضی از مردم پیرانشهر برای تنظیم سند مشکل دار به آنجا رفته بودند و خیال می‌کردند که سردفتر تازه کار است و سند مشکل‌دار هم تنظیم می‌کند غافل از اینکه دفتریار با تجربه‌ای در تشکیلات خود داشت.

به دفتر یار گفتم که صاحب سند در زمان حیات خود ملک را فروخته است..
مشکلات سردفتر سابق را به وی یادآور شدم.
تلفنی از یکی از کارمندان اداره ثبت مشورت گرفت گفتند که چون در زمان حیات خود ملک را فروخته است نیازی به گواهی حصر وراثت و مالیات بر ارث نیست.
سردفتر به من گفت که چون در دادنامه قید نشده است که مالک در زمان حیات خود واگذار کرده است, بهتر است از دادگاه یه گواهی بگیرید.

به دفتریار مشورت دقیقی داده بودند ولی قلم در دست کسی است که پشت میز نشسته است و در تنظیم سند, موقعیت خود را هم در نظر می‌گیرد که فردا بازرس اداره ثبت برای وی مشکل درست نکند.

✅١١-درد بازرسی
به خاطر این (بازرسی‌ها و و شایعه رشوه گرفتن در زمان امتحان و همچنین به علت علاقه به ادامه تحصیل و بیزاری از نگه داشتن بایگانی پرونده‌ها و حافظ اسناد مردم شدن) دلایلی بودند که مرا در زمان بعد از فارغ التحصیلی نسبت به امتحان سردفتری و اشتغال به این شغل کاملاً بی‌علاقه کرده بود و الا دفاتر در زمانی که ما فارغ التحصیل شده بودیم درآمد خیلی خوبی داشتند .
همچنین قبل از ایجاد سامانه در ثبت اسناد, تخلفاتی در دفاتر انجام می‌شد که هرگز ما از آنها اطلاعی نداشتیم مثل تنظیم سند وکالت برای مرده به تاریخ قبل از وفات ورودی های 71 حقوق شیراز...

ما را در سایت ورودی های 71 حقوق شیراز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : t-zamania بازدید : 64 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 18:24