بنام خدا
به وصف آن نهنگ جان ستان, نیروی دریایی
نمی گنجد در این ابیات جز خوبی و زیبایی
چو قوی آسمان زیبا , چو نور آسمان روشن
چو پیکان در دل دشمن, چو جوشن بر تن مایی
به زیر پرچم شاه شهیدان در دل دریا
ز مصباح هدایت شعله ور شد شور شیدایی
برآوردی به چنگ از آتش و خون درّ و مروارید
میان موج خون, در مرز آبی, درّ یکتایی
بدان حسن و بدان صورت , نشاید جز دل شیدا
بدین عشق و بدین سیرت , نشاید جز شکیبایی
به زیر پرچم شیر خدا در سایه ایزد
به هر پیکار پیروزی, به هر رزمی توانایی
تو ماهی , زنده در دریای اخضر, در فلک روشن
تو شاهی , در نظربازی سفید و شاخه طوبی
نِیَم جادو سخن اما , غزل دینی ست بر شاعر
که روزی ناوبان بوده است در نیروی دریایی
من از جان سیر و سیر از جان و جان در سیرجان دارم
همه صحرای عشق است و نه دریایی نه رویایی
سخن را تازه کن با ناویان مرکز آموزش
نفس را تازه کن با اشتیاق صبح دانایی
( زمانی) گوشه ای همچون سبکباران ساحلها
تو مردانه ز هر طوفان نهنگ آسا برون آیی
تیمور زمانی
١٤٠٢/٠١/٢٧
برچسب : نویسنده : t-zamania بازدید : 60