کلیبر

ساخت وبلاگ
در آمد (مغولان ) به (مولان) شبی 

درخشید در آسمان کوکبی

 

برادر سه تا شد، شد (اوچ قارداش)

همه در تلاش و به فکر معاش 

 

 دل خسته چون از کلیبر گذشت 

تو گویی خبر تا به خیبر گذشت 

 

رسد داد ما چون به گوش ارس

به یاد دل ما ، خروش ارس 

 

مبارک تویی، ملک بابک تویی

یکی درّ و گوهر به تارک تویی

 

پس این مثنوی شد ز ما یادگار 

برو شکر کن بر در کردگار 

 

تو یعقوب بودی ،شفق با تو بود 

ز یوسف شنیدم که حق با تو بود

 

 چو کنعان و مصر تو شیراز شد 

ز مولان به میلان دلت باز شد 

 

متاللی شده غرق در آب گرم

 اهالی شده شاکی از خواب نرم 

 

نسق در نسق غصب شد از قضا 

کشاورز ناراضی از اقتضا

 

تعلق ندارد متاللی به شهر 

تسلی نیابد ز تغییر دهر

 

چو جشن انارش ترک برنداشت

کسی زآن طرف ماترک برنداشت 

 

طبق در طبق پر (زغالْ اخته)شد 

در هجرت نسق تخته شد 

 

کلیبر نمادی گرفت از زغال 

چه حالی گرفتند از آن اهل حال

 

کلیبر رها کن به قزوین بیا 

چو فرهادها سوی شیرین بیا 

 

 

 

 

 

تیمور زمانی

ورودی های 71 حقوق شیراز...
ما را در سایت ورودی های 71 حقوق شیراز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : t-zamania بازدید : 237 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 2:10